کربلا و واقعه عاشورا به عنوان یک نقطه عطف مهم در تاریخ اسلام، همواره مورد هجوم تحریفات و بازخوانیهای غیر اصیل بوده است. تقریباً در صدسال گذشته علمای شیعه نسبت به امر تحریف در عاشورا و مقاتل اهتمام ورزیدند و سعی کردند در پروژه عاشورا پیرایی خود، این واقعه را از تحریف و جعلیات پاک کنند. کتاب «حماسه حسینی» شهید مطهری از مهمترین آثاری است که به جنگ با تحریفات عاشورایی رفته است.
در ادامه بخشی از این کتاب را میخوانیم.
باید بر دروغهایی که بر عاشورا بستند، گریه کرد
انسان وقتی که در تاریخ نگاه میکند، میبیند که به سر این حادثه چهها آوردهاند! به خدا قسم حرف حاجی نوری حرف راستی است. میگوید امروز اگر کسی بخواهد بر امام حسین علیهالسلام بگرید، بر این مصیبتهایش باید بگرید، بر این تحریفها و مسخها و دروغها باید بگرید. کتابی است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملاحسین کاشفی. حاجی فرموده بود که این داستان زعفر جنّی و داستان عروسی قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است. حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال میکردم در آن یکی دو تا از این حرفهاست. بعد که این کتاب را که به فارسی هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است خواندم دیدم از این داستانها زیاد است.
تحریفنامهای به نام روضةالشهدا
ملاحسین کاشفی مردی است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بیانصاف مرد باسوادی هم بوده است، کتابهایی هم دارد، صاحب انوار سهیلی است که خیلی عبارت پردازی کرده و میگویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به هر حال مرد باسوادی بوده است. تاریخش را که انسان میخواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنی و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون صفتی هم بوده است، در میان شیعهها خودش را یک شیعه صد در صد نشان میداده و در میان سنیها خودش را حنفی نشان میداده است. اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوقالعاده متعصب در تشیع. اینجا که در میان سبزواریها بود، یک شیعه صد در صد شیعه بود. بعد میرفت هرات، آنجا که میرفت، به روش اهل تسنن بود.
این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت میکرد. کتابی نوشته است به فارسی. اولین کتابی که در مرثیه به فارسی نوشته شده همین کتاب روضةالشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است، چون وفات کاشفی در ۹۱۰، اوایل قرن دهم، بوده است و این کتاب یا در اواخر قرن نهم هجری نوشته شده است یا در اوایل قرن دهم. قبل از این کتاب مردم به منابع اصلی مراجعه میکردند.
شما بخشهایی از این کتاب را میخوانید
شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. در تواریخ اهل تسنن، طبری نوشته است، ابن اثیر نوشته است، یعقوبی نوشته است، ابن عساکر نوشته است، خوارزمی نوشته است. من نمیدانم این بیانصاف چه کرده است! من وقتی این کتاب را خواندم، دیدم حتی اسمها جعلی است؛ یعنی در میان اصحاب امام حسین اسمهایی را میآورد که اصلًا چنین آدمهایی وجود نداشتهاند؛ در میان دشمنها اسمهایی میبرد که همه جعلی است؛ داستانها را به شکل افسانه در آورده است.
مارجای اسم «روضهخوانی» چیست؟
چون این کتاب اولین کتابی بود که به زبان فارسی نوشته شد، مرثیه خوانها که اغلب بیسواد بودند و به کتابهای عربی مراجعه نمیکردند، همین کتاب را میگرفتند و در مجالس از رو میخواندند. این است که امروز مجلس عزاداری امام حسین را ما «روضهخوانی» میگوییم. در زمان امام حسین روضهخوانی نمیگفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانی نمیگفتند، در زمان امام حسن عسکری هم روضه خوانی نمیگفتند، بعد در زمان سیدمرتضی هم روضه خوانی نمیگفتند، در زمان خواجه نصیرالدین طوسی هم روضه خوانی نمیگفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضه خوانی». روضه خوانی یعنی خواندن کتاب روضة الشّهداء، همان کتاب دروغ.
از وقتی که این کتاب در دست و بالها افتاد، دیگر کسی تاریخ واقعی امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه سازیِ روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضهخوان، یعنی روضة الشهداء خوان، یعنی افسانهها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن. گفت:«وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اخْری»؛ بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقای دربندی پیدا شد. تمام حرفهای روضةالشهداء را به اضافه یک چیزهای دیگر، همه را یکجا جمع کرد که دیگر واویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست.
نظر شما